ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺟﻨﮕﻞ ﮐﻪ ﺩﺭﺧﺘﺶ ﺯﯾﺮ ﺗﺒﺮ ﻣﺮﺩ
ﻫﺮﺗﯿﮑﻪ ﺗﻨﺶ ﺻﺪﺗﺎ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﺑﯽ ﺧﻄﺮ ﺷﺪ
شب تولدم ...
همه میگن , ارزو کن شمعتو فوت کن ...
چشمامو میبندم ارزو میکنم ...
مامانم میگه: من میدونم چی ارزو کردی , پول
خواهرم میگه : ماشین
دوستام میگن : ی عشق پول دارو مهربون
من به همشون فقط نگاه میکنمو میخندم ...
تو دلم میگم : ارزو میکنم شمع تولد سال بعدمو رو سنگ قبرم روشن کنید
و به جای من باد شمعمو خاموش کنه
سلامتی اون روز ....
یکی رو هم میخواستیم طرف ابجیه همه شد هــــــــــــــــــه
اينجا آشنايي نيست
دست ها سرد
نگاه ها سرد
فقط ياد تو به من دلگرمي ميدهد
بارها امتحان كردم
عذاب آور است كنار كسي بودن
و عاشق ديگري بودن
من نزدیکامو دور انداختم ........روی تاریکی هام نور انداختم
من هنوزم
با یاد تـــو ارضــا میشم ... !
من هنوزم
با یاد تـــو ارضــا میشم ... !
مثل سرگذشت زن. ...پیک توی دست مرد
تلخ تلخ تلخ تلخ تلخ
احساسات بیان نشده هیچ وقت فراموش نمی شود :(
ﻭﻟﻨﺘﺎﯾﻨﺖ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﻧﺒﺎﺷﯽ !
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﻋﺸﻖِ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﯽ !
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ !
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺗﻨﻬﺎﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ !
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﻪ ﻓﮑﺮﻩ ﻣﻦ ﻧﺒﺎﺷﯽ !
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺩﻟﻤﻮ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ !
ﻭﻟﻨﺘﺎﯾﻨﺖ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﺎ ﯾﻪ ﮐَﺴﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺎﺷﯽ !
ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻨﻪ ﺍﻻﻥ ، ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﻣﺜﻞ ﻣﻦ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺩﯾﺪﻥ ﮐﺴﯽ ﻧﺒﺎﺷﯽ ......
ﺧــــﻤــــﺎﺭﯼ " ﻧـــﺒـــﻮﺩﻧﺖ " ﺭﺍ ﻣـــــﯿﮑﺸﻢ ..
ﺍﻣـــــﺎ ﻫــــــﺮﮔـــــــﺰ
ﺗﻦ ﺑﻪ ﻧــــﺌـــﺸــــﮕــــﯽ ﺑﺎ " ﺩﯾـﮕــــــﺭﺍﻥ " ﻧﻤﯿﺪﻫـــــﻢ !
اينجا آشنايي نيست
دست ها سرد
نگاه ها سرد
فقط ياد تو به من دلگرمي ميدهد
بارها امتحان كردم
عذاب آور است كنار كسي بودن
و عاشق ديگري بودن
آغوشت را تنگ تر کن ...
حسادت میکنم به هوایی که میان من و توست ...
آغوشت را تنگ تر کن ...
بــی مــرز میـــخواهــمت ...
ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯿﺎﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔـــﺖ :
ﺗﻮ ﺧﯿـــــــــﻠـــــــــﯽ ﺑﺎ ﮐﻼﺳــــﯽ ﻗﺒﻮﻝ,,,,
ﺍﻣـــــﺎ ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻼﺳﺎﺭﻭ ﺑﭙﯿﭽــــــــــــﻮﻧﻢ!!!
پس هررررررری…
از زبان و زمان گریخته ای...
مثل دیوانه های زنجیری...
همه ی دلخوشیت یک چیز است...
اینکه پایان قصه می میری....
اینقدر ورقهای زندگی ام را بهم نریز حکم همان دل است که برای تو میتپد
من خوراک شبم
خوراک جاده های خلوت
خوراک موزیکای دارک و
خوراک سیگار ، پائیز و بالکن
من خوراک روزای سختم
که تهش میرسن به شبای بدتر
و من خوراکمه زمین بخورم
تا پاشم و واسم و دوباره از سر
من اینقدر تو منجلاب زندگی غرقم
که نمیدونم چند وقت زندگی کردم
فقط میدونم از دنیا باید بکشم
چون این همه راه نیومد پا پس بکشم
من عادت کردم به جنگیدن
به حرفای بی نمک و بد خندیدن
چیزی بگو رفیق سکوت نکن.............
صدای سوختن سیگار ویرانم میکند.....
سلامتی اونی که هر بار پیکمونو بردیم بالا شرینترین ارزوها رو براش خواستیم..............
ولی اون تلخ ترین لحضه ها رو برامون رقم زد
خدایــــــــــــــــا.........
مرا میبینی...............
من اینجا تنهایم.............
انقدر تنها که با نفس های خود هم اغوش شده ام..........
ولی این هم اغوشی را دوست دارم
چون هر چه باشد
بوی تلخ خیانت نمیدهد
.: Weblog Themes By Pichak :.